سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دستاورد دانش، بی رغبتی به دنیاست . [امام علی علیه السلام]

درد دلهای یک دبیر ریاضی

چقدر در کتابهای مربوط به روانشناسی درباره ی قدرت عظیم ذهن خوانده بودم و چقدر به سخنرانیهایی پیرامون این موضوع گوش سپرده بودم و چقدر با همکاران سر این مو ضوع  بحث کرده بودم که برای موفقیت حتما باید ذهنی مثبت اندیش داشت و هرگز افکار مزاحم و منفی را به آن راه نداد و اینکه اعمال ما در گرو افکار ما هستند و اینکه اگر فکر می کنیم در انجام کاری موفق یا  ناموفق هستیم در هر دو صورت درست فکر کرده ایم و این بحث ها بین خودمان بود تا اینکه من به صورت عملی آن را در سر کلاس هم تجربه کردم.

 ماجرا از این قرار بود که روزی در سر کلاس پیش دانشگاهی ریاضی که هفت نفر بودند مشغول تدریس ویژگیهای دترمینان در کتاب هندسه ی تحلیلی بودم طولانی بودن و پیچیده بودن درس از یک طرف و خستگی آنها در دو ساعت آخر موجب شده بود که هر کدام از این هفت دلاور به نوعی اظهارنارضایتی کرده و حرفهای ناامید کننده ای بر زبان جاری کنند: آقا من چیزی یاد نمی گیرم.  آقا اینها را چه کسی کشف کرده مگر بیکار بوده حالا اصلا به چه دردی می خورد و بالاخره آخری گفت چه چیزهای چندش آوری است. انگار یک سطل آب سرد روی سرم خالی کردند- چه چندش آور است - و من این جمله ی آخری را که شنیدم دیگر طاقت نیاوردم شروع کردم به صحبت که چرا شما پشت سر هم منفی بافی می کنید ؟چرا تواناییهای خودتان را دست کم می گیرید ؟ شما نباید به این زودی اظهار شکست بکنید و قافیه را ببازید . چرا به جای تلاش و کوشش در یادگیری به محض روبرو شدن با مسائل مشکل دستها را به علامت تسلیم بالا بردید با اینکار ذهن خودتان را از پرذاختن به حل مسئله باز داشته و آن را فلج می کنید . و چرا و چرا و ... تا اینکه آخر سر گفتم بیایید همینجا یک آزمایشی انجام دهیم یعنی یک کارگاه عملی فکر مثبت راه اندازی کنیم و سپس آنها را به دو گروه تقریبا همگون تقسیم کردم یک گروه گروهی که باید مثبت فکر کند و اعتماد به نفس داشته باشد و گروه دوم گروهی که منفی می اندیشند و خود را ناامید از حل هر مسئله ای می دانند . بعد یک ماتریس مشکلی از کتابشان انتخاب کردم و گفتم فقط با ویژگیهای دترمینان که در این جلسه گفته شد دترمینان آن را حساب کنید با این تفاوت که گروه مثبت از همان لحظه به خودشان تلقین کنند که این مسئله مثل آب خوردن است و راحت حل می شود و می توانند بدون زحمت و بکار گیری قدرت فکرشان آن را حل کنند ولی گروه منفی به خودشان تلقین کنند که این مسئله بهیچ وجه حل نخواهد شد و از عهده ی آنها خارج است . هر دو گروه شروع به حل کردند نتیجه ی این آزمایش بعد از چند دقیقه برایم غیر منتظره نبود ولی برای دانش آموزان چیزی شبیه معجزه بود  گروه مثبت بلا فاصله مسئله را حل کرده  در حالیکه با شگفتی دراین کار مبهوت مانده بودند و باورشان نمیشد که این حاصل فکر خودشان بوده است ولی بشنوید از گروه منفی بافان که زنگ خورده بود ولی آنها هنوز حل مسئله را حتی شروع نکرده بودند.

 خوشحال بودم که دانش آموزان با قدرت فکر خودشان و خلاقیت عظیمشان آشنا شده بودند.






مهدی برگی ::: جمعه 87/8/10::: ساعت 2:27 عصر

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 2


بازدید دیروز: 2


کل بازدید :19059
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<